نفس طلای مامان مرحله دوم ترک پستونکت با موفقیت تموم شد و شما خلاصه با پسته عزیزت خداحافظی کردی البته ترک پستونکت و مدیون خاله رویا (مربی مهدت)هستیم .چند روز اول ازت خواست که پستونکت و بهش بدی تا برات بشوره شما هم بهش میدادی اما خاله می برد تو ساکت می ذاشت و تا ظهر بهت نمیداد با من هم هماهنگ کرد که بعد از ظهر هم همین کارو کنم آخه عقیده داشت چون هیچکدوم از بچه های کلاس پستونک نمی خورن آنیسا هم خودش کم میل شده بزار هیچ فرقی با بچه های دیگه نداشته باشه منم که کلا با پستونک خوردنت مخالف بودم از خدا خواسته بعد از ظهرا یکی دوبار ازم خواستی منم گفتم دست رویا جون همین شد که دیگه نخواستی الان دو هفته هست که شب ها هم پستونک نمی خور...